تصنیف بی همزبان / محمد رضا شجریان_ جواد آذر

اثری از: محمدرضا شجریان

شاعر : جواد آذر

آلبوم: سرو چمان

دستگاه: ماهور

دانلود تصنیف بی همزبان : bi ham zaban

هر دمی چون نی از دل نالان شکوه ها دارم

روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم

هر نفس آهی است کز دل خونین

لحظه های عمر بی سامان می رود سنگین

اشک خون آلود من دامان می کند رنگین

به سکوت سرد زمان به خزان زرد زمان

نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان

بهار مردمی ها دی شد زمان مهربانی طی شد

آه از این دم سردی ها خدایا!

نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من

نه فروغ روی مهی که فروزد محفل من

نه همزبان درد آگاهی، که ناله ای خَرد با آهی

داد از این بی دردی ها خدایا!

نه صفایی ز دمسازی به جام می، که گَرد غم ز دل شوید

که بگویم راز پنهان که چه دردی دارم بر جان

وای از این بی همرازی خدایا!

وه که به حسرت عمر گرامی سر شد

همچو شراری از دل «آذر» بر شد و خاکستر شد

یک نفس زد و هدر شد،روزگار من به سر شد

چنگی عشقم راه جنون زد،مردم چشمم جامه به خون زد (یارا)

دل نهم ز بی شکیبی، با فسون خود فریبی

چه فسون نافرجامی، به امید بی انجامی

وای از این افسون سازی خدایا!